English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (1658 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recondition U دوباره درست کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
reconditions U دوباره درست کردن
re form U دوباره درست کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
Other Matches
reprouducible U دوباره درست کردنی
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refreshes U دوباره پر کردن
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reimport U دوباره وارد کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
recommit U دوباره زندان کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
reforge U دوباره جعل کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
remonetize U دوباره رایج کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
retry U دوباره محاکمه کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
restart U روشن کردن دوباره
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
resorb U دوباره جذب کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
republish U دوباره چاپ کردن
republish U دوباره منتشر کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
re export U دوباره صادر کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
regains U دوباره تصرف کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
revise U دوباره چاپ کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
reopens U دوباره باز کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
re establish U دوباره برپا کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
regained U دوباره تصرف کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
recollected U دوباره جمع کردن
re paving U دوباره فرش کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
recollects U دوباره جمع کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
re sort U دوباره جور کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
re strain U دوباره صاف کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
relive U دوباره تجربه کردن
recollect U دوباره جمع کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
relived U دوباره تجربه کردن
relives U دوباره تجربه کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reopen U دوباره باز کردن
reopening U دوباره باز کردن
revises U دوباره چاپ کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
cold start U دوباره روشن کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1Arousing
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com